بيداريهاي كوتاه شبانه طي خواب در فواصل دورههاي خواب و بيداري طبیعی هستند. فرد مدت كوتاهی بيدار ميشود و سريعاً مجدد به خواب ميرود. 20 درصد كودكان صفر تا 2 ساله شبها از خواب بيدار ميشوند، ولی اين بيداري با گذشت زمان به تدريج كاهش مييابد و به 10 درصد در كودكان 4 تا 5 ساله ميرسد. بعد از 5 سالگي دفعات بيداريهاي شبانه به طور قابل ملاحظهاي كاهش مييابد. در مطالعه جانکینز[1] شيوع بيداري شبانه در كودكان 18 ماهه 24 درصد،1 ساله 23 درصد و 3 ساله 14 درصد گزارش شده است.
شيرخوار باید براي حداقل چهار هفته بين ساعات 12 شب تا 5 صبح خواب ممتد داشته باشد. طي اين مدت، دفعات بيداريهاي شبانه شيرخوار حدود يك بار در هفته قابل قبول است.
بيداريهاي شبانه ممكن است ساده يا پيچيده باشند. در صورتي كه بيدار شدن به برداشتن شيرخوار از گهواره منجر نشود، نوع ساده و در غير اين صورت، نوع پيچيده به شمار ميآيد. البته تعداد دفعات بيداري شبانه نيز در افتراق اين دو نوع دخيل هستند. در نوع ساده حداكثر يكبار و در نوع پيچيده بيش از يك بار بیداری طي خواب شب اتفاق ميافتد و مدت زمان بیداری نوع پيچيده طولانيتر است. حدود 50 درصد بيداريهاي شيرخواران 2 تا 9 ماهه ساده و 50 درصد پيچيده است.
60 درصد شيرخواران 2 ماهه و 62 درصد شيرخواران 9 ماهه در حالت بيداري در گهواره گذاشته ميشوند. ساعات خواب و بيداري پسران و دختران تا حدودي متفاوت است. دختران 2 تا 9 ماهه بين ساعات 8 و 9 شب تا 7 و 8 صبح در رختخواب گذاشته ميشوند. پسران 2 ماهه در ساعات 7 تا 10 شب در رختخواب گذاشته ميشوند و ساعت 6 تا 8 صبح برداشته ميشوند. اين زمان در پسران 9 ماهه بين ساعات 7 و 9 شب تا 6 و 8 صبح است. دختران بيشتر بين ساعات 3 تا 6 صبح از خواب بيدار ميشوند. پسران به طور معمول دو مرحله بيداري شبانه دارند که يك بار بين 9 تا 12 شب و بار دوم بين 3 تا 6 صبح است. متوسط زمان شروع خواب در شيرخواراني كه بيدار در گهواره گذاشته ميشوند بين 16 تا 27 دقيقه است.
ارتباط رفتار، شخصيت و خلق وخوي كودكان با بيداريهاي شبانه
در پرسش از والدين 308 كودك گزارش شد كه 10 درصد مادران از بيداريهاي شبانه شيرخواران خود بين 3 بار يا بيشتر شكايت داشتند. 8 درصد آنها به بيداري 1 ساعت يا بيشتر كودكان خود اشاره كردند و 5 درصد از مختلشدن خواب خود به دليل بدخوابي كودكشان شاكي بودند. در بسياري از درمانگاههاي خواب براي تشخيص بدخوابي و بيخوابي كودكان به يكي از معيارهاي زير مراجعه ميشود:
- زمان به خواب رفتن كودك 30 دقيقه يا بیشتر باشد.
- بيداريهاي شبانه كودك بعد از خوابيدن، 1 ساعت يا بيشتر طول بكشد.
- كودك 3 بار يا بيشتر در طول شب از خواب بيدار شود.
- خواب والدين مختل شود، به نحوي كه در كيفيت زندگي آنان تأثیر گذارد.
جالب است بدانيم 41 درصد مادران مطالعه فوق، هنگام ارزیابی مجدد کودک در 3 سالگي هنوز از مشكلات خواب فرزندشان شاكي بودند. اين مطالعه نشان داد مشكلات شخصيتي و رفتاري پابرجا از دوران شيرخواري تا خردسالي و كودكي ميتواند باعث تداوم مشكل خواب كودك شود. حضور پايدار اختلال خواب ارتباط معنيداري با حضور استرسهاي محيطي، اختلالات رفتاري و خلقوخوي كودك دارد. دقت به خلقوخوي ذاتي كودكان در ارزيابي مشكلات خواب آنها لازم است. برخي كودكان كاملاً آرام و با حداقل فعاليت و برخي ديگر پرتحرك و فعال هستند.به طور حدودی، در چهار پنجم شیرخواران بین خُلق آسان يا سخت با طول مدت خواب آنها، ارتباط معكوس اما بسيار قوي و معنیدار وجود دارد. در نظر داشتن شخصيت كودكان در ارزيابي بيماريهاي خواب آنها بسيار مهم به نظر ميرسد. كودك با خلقوخوي سخت در بسیاری از موقعيتهاي روزانه نيز گريه ميكند و الگوي خواب- بيداري نامنظم همراه با بيداريهاي مكرر شبانه توأم با گريه دارد.
تئوري آستانه حسي پايین[2] بسيار مهم و حایز اهميت است. اين كودكان علاوه بر بيخوابي مشكلاتي چون ساييدن دندانها به هم را نيز دارند. سطح محركهای لازم براي ايجاد پاسخ دروني كودك، در اين کودکان پايين است. دو علت فرضي ميتواند مطرح باشد: يا پاسخ بيشتر به محركهاي بيروني روزانه، كودك را طي خواب شبانه هوشيارتر و بيدارتر ميكند و يا ممكن است كودك به محركهاي داخلي و خارجي در شب بيش از حد معمول پاسخ دهد؛ برای مثال صداي بوق ماشين در خيابان يا صداي پارس سگ ممكن است در اين كودكان با بيداري همراه شود.
يكي از دلایل خواب مختل، هماتاقي و همخوابي كودك با ساير افراد خانواده يا والدين است. در كشورهاي توسعهيافته 34 درصد كودكان مبتلا به اختلال خواب و 16 درصد كودكان سالم، با ديگران همخوابي[3] دارند. 35 درصد کودکان سفيدپوست و 70 درصد كودكان سياهپوست امريكايي با والدين ميخوابند. شيوع همخوابی با سایر اعضای خانواده در كشور ما 55 درصد است. اين مسأله ميتواند به دليل تفاوتهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، سطح سواد و استرسهاي خانواده باشد. در بزرگسالان نيز همخوابي منجر به اختلال خواب ميشود؛ به طوري كه جدا خوابيدن زوجين بدخواب سبب افزايش ميزان خواب عميق و كاهش درصد خواب REM شده است. به نظر ميرسد ضمن درنظر گرفتن سن تكاملي كودك، بهتر است براي جلوگيري از شكلگيري عادات غلط و اختلالات ناشي از تداخل عملكرد والدين بر روي مرحله خواب- بيداري کودک، نسبت به جدا خوابيدن وی اقدام شود.
يكي از دلایل شايع بيداريهاي مكرر شبانه، عادتكردن شيرخوار تغذيه شده با شير مادر به سينه مادرش است. هر چند در يك مطالعه قطع شير مادر در شيرخواران 8 ماهه سبب بهبود اختلال خواب نشد، اما واضح است كودك به دليل عادت به خوردن و اتساع مثانه متعاقب آن ممكن است به طور مكرر از خواب بيدار شود و سينه مادر را جستجو كند.
[1]- Jenkins
[2]- Sensory thresholds
[3]- Co-sleeping
برگرفته از کتاب اختلالات خواب در کودکان – فصل چهارم – نوشته دکتر جلیل القدر